سردی وجودت را با پایز به دور ریز و به شانه هایم تکیه کن.
متن دلخواه شما
به دنبال کسی جامانده از پرواز میگردم مگر بیدارسازد غافلی را غافلی دیگر …
یک شنبه 21 خرداد 1391 ساعت 12:26 | بازدید : 808 | نوشته ‌شده به دست ملک محمد درتکیده | ( نظرات )

سردی وجودت را با پایز به دور ریز و به شانه هایم تکیه کن.

بگذار نغمه سبز بهار را در گوشهایت زمزمه کرد.میدانم،میدانم که از پاییز بیزاری اما من پاییز نیستم که آرزوهایت را به تاراج برم.من حدیث روشن بهارم،با من از دردهایت سخن بگو،می خواهم تو را بفهمم.

                              می خواهم تو شوم تا دیگر فراموشم نکنی

 

 

 

تا که بودیم نبودیم کسی ،  کشت ما را غم بی همنفسی ، تا که رفتیم همه یار شدند ، خفته ایم و همه بیدار شدند ، قدر آئینه بدانیم چو هست ، نه در آن وقت که اقبال شکست.

 

 

 

هیچ وقت با کسی بیشتر از جنبه اش شوخی نکن ؛ حرمت ها شکسته میشود ...

هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش خوبی نکن ؛ تبدیل به وظیفه میشود ... !!!

 

 

از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛ با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شك دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند...!

 

 

عاشق آدمایی ام که نگفته حالتو می فهمن

همونا که ناگفته های دلتو با یه نگاه به چشمات تا آخر می خونن

عاشق آدمایی ام که دلی دارند مثل دریا

وسیع و عمیق...

وجودشون یه پناه قرص و محکم واسه خستگی هات

یه مرهم واسه زخم هات

دلت از همه دنیا هم که پر باشه

با واژه واژه کلامشون آروم می گیری



|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


آخرین عناوین مطالب